متخصصان معمولاً از عبارات "هوش تجاری" و "تحلیل" به جای یکدیگر استفاده می کنند. ایا شما هم همینطور هستید؟ پس بیایید ببینیم چرا اینطور نیست. 

بین تعاریف هوش تجاری و تجزیه و تحلیل تداخلی وجود دارد، به همین دلیل است که افراد صنعت مرتباً در مورد این تمایز بحث می کنند. اما برای کمک به شرکت ها، مدیران باید تفاوت بین هوش تجاری و تجزیه و تحلیل را بدانند. 

هوش تجاری چیست؟ 

بر اساس تعاریف سنتی، هدف هوش تجاری کمک به شرکت ها برای مدیریت بهتر عملیات روزانه خود از طریق تجزیه و تحلیل داده ها است. به منظور جمع‌آوری و ذخیره داده‌های مربوط به عملیات در حال انجام، بهینه‌سازی گردش کار، گزارش‌های مفیدی ارائه می‌کند و به اهداف فعلی شرکت خود دست می‌یابد، رهبران از ابزارها و متخصصان هوش تجاری استفاده می‌کنند. 

می توان از طیف گسترده ای از ابزارهای توسعه و سایر پلتفرم ها به عنوان ابزار هوش تجاری استفاده کرد. از جمله صفحات گسترده، ابزارهای نظارت بر عملکرد شرکت نرم افزار گزارش تحلیلی پیشرفته و نرم افزار بازیابی اطلاعات. به گفته کارشناسان، فناوری های پیش بینی و تجربی به کار گرفته شده در تجزیه و تحلیل تجاری نیز ممکن است بخشی از هوش تجاری در نظر گرفته شوند. 

به طور کلی هوش تجاری به مدیران کمک می کند تا مشکلات سازمانی و مرتبط با صنعت را مدیریت کنند و تضمین می کند که سازمان ها بر روی شاخص های کلیدی عملکرد هدف اصلی خود متمرکز باشند تا به طور موثر به اهداف خود دست یابند. 

تجزیه و تحلیل کسب و کار چیست؟ 

حوزه تجزیه و تحلیل کسب و کار به طور سنتی به عنوان حوزه ای مبتنی بر آمار در نظر گرفته می شود که در آن متخصصان داده از ابزارهای کمی برای ایجاد پیش بینی ها و طراحی استراتژی های توسعه آینده استفاده می کنند. داده های تحلیلی ممکن است به مدیران شرکت بگوید که مصرف کنندگان آینده آنها چگونه خواهند بود در حالی که اطلاعات از هوش تجاری می تواند ویژگی های مشتریان فعلی را به آنها نشان دهد. برخی از متخصصان از اصطلاح "تحلیل کسب و کار" برای تعریف مجموعه ای از تکنیک های پیش بینی، استفاده شده در حوزه هوش تجاری استفاده می کنند. 

تست های قابلیت اطمینان تجزیه و تحلیل پیش بینی رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل متن و تجزیه و تحلیل بصری تنها تعدادی از برنامه های متعدد تجزیه و تحلیل تجاری هستند. بسیاری از این فناوری‌ها به استخدام یا عقد قرارداد با دانشمندان داده نیاز دارند که منجر به افزایش تقاضا برای تخصص تحلیل تجاری شده است. 

هوش تجاری و تجزیه و تحلیل تجاری 

هوش تجاری و تجزیه و تحلیل مفاهیم کاملاً متفاوتی هستند. این تغییرات بازتابی از تغییرات در اصطلاحات تجاری و توسعه اشتغال و همچنین اندازه متوسط ​​یک شرکت و تمایل آن به سرمایه گذاری در حال یا آینده است. سرمایه گذاری در هوش تجاری و ابزارهای تجزیه و تحلیل داده برای یک شرکت، مدیران اجرایی را ملزم می کند که این واریانس ها را در نظر بگیرند. 

1.      سناریوی فعلی 

اگرچه آنها در معانی و کاربردهایشان ارتباط زیادی با یکدیگر دارند، هوش تجاری و تجزیه و تحلیل به نظر می رسد دو اصطلاح متمایز هستند. بیشتر افراد برای تجزیه و تحلیل کسب و کار در گوگل جستجو کرده اند تا هوش تجاری،  بیانگر عبارت بسط است به عنوان یک مفهوم فراگیر به جای یک تعریف خاص از ابزارهای کمی و پیش آگهی. 

این افزایش در مراجع تجزیه و تحلیل ممکن است به گسترش این زمینه نسبت داده شود.این بخش اکنون با کمبود استعداد مواجه است، زیرا کسب و کارها برای تعداد محدودی از تحلیلگران داده، دانشمندان داده و مدیران اجرایی تجزیه و تحلیل می جنگند. 

2.      بلوغ سازمانی 

اندازه شرکت همچنین ممکن است بر استفاده از هوش تجاری و راه حل های تحلیلی تأثیر بگذارد. در نتیجه فقدان تخصص علم داده در کسب و کارهای کوچکتر، ممکن است این سازمان ها از فناوری های هوش تجاری برای بهبود عملیات خود یا آماده شدن برای آینده استفاده کنند. حتی کوچکترین کسب و کارها به دنبال راه حل هایی هستند که هم در عملیات فعلی و هم در پیش بینی آینده کمک کند. 

تصمیمات مدیریت در مورد استفاده از فناوری های هوش و تحلیل نیز تحت تأثیر سن یک تجارت قرار می گیرد. اگر شرکتی تازه شروع به کار کرده باشد و یا به تازگی یک تغییر اساسی را تجربه کرده باشد، تحلیل های تجاری می تواند بسیار مفید باشد. اگر به حجم عظیمی از داده ها دسترسی دارید و به دنبال رقابت با سازمان های بزرگ تر هستید، این ابزار ممکن است برای شما جالب باشد. 

برخی از شرکت های معتبر ممکن است بخواهند از راه حل های هوش تجاری برای درک بیشتر در مورد فرآیندها یا عملکرد پرسنل خود استفاده کنند. به عنوان یک قاعده کلی، اکثر شرکت ها به دنبال ترکیبی از هر دو هستند. 

3.      تمرکز فعلی در مقابل آینده 

تاکید بر مشکلات فعلی یا آتی یک شرکت، روشی محبوب برای تمایز بین هوش تجاری و تجزیه و تحلیل است. برخی از کارشناسان معتقدند که هوش تجاری از داده های گذشته برای انتخاب فعلی استفاده می کند. در حالی که تجزیه و تحلیل کسب و کار از داده های قبلی برای پیش بینی رویدادهای آینده یا چگونگی پیشرفت یک سازمان استفاده می کند. 

رهبرانی که با عملیات شرکت راحت هستند اما مایلند کارایی را بهبود بخشند، رویه‌ها را ساده می‌کنند یا هدف خاصی را برآورده می‌کنند، ممکن است از تمرکز فعلی بر استفاده از هوش تجاری سود ببرند. بینش حاصل از تجزیه و تحلیل کسب و کار ممکن است برای افرادی که به دنبال تغییر مدل شرکت یا عملکردهای اصلی سازمانی خود هستند مفیدتر باشد.